ائلوین کوچولو عشق مامان و بابا

یک سالگی نفس مامان

عمر مامان الان تو دقیقا یک سال و نه روزت هستش خیلی شیرین و دوس داشتتی تر شدی به همه چیز میگی جیز هستش کلمه بله و جیز و بیا رو خوب تلفظ میکنی شیرمامان رو خوب میخوری ولی غذا خوردنت زیاد تعریفی نداره عاشق میوه شلیل شدی و وقتی میدم خودت تنهایی بخوری خیلی ذوق میکنی نفس مامان خیلی شیطون شدی میری بالایی مبل ها و کلی کاره خطرناک دیگه میکنی چند روز پیش رفته بودی زیر تخت خوابت که خیلی مامان رو ترسوندی خدا رو شکر بابا جون ناصر و عمه غنچه خونه ما بودن درت اوردن از زیر تخت ولی سرت یه ذره زخم شد قربونت برم، چند روز پیشم باباجون حبیب خونمون بود تو یهویی بلند شدی چهار قدم برداشتی رفتی بغل بابا جون و ما کلی ذوق کردیم الانم راحت بلند میشی چند قدم برمیداری نمی...
29 مرداد 1395

عکس های ده و یازده ماهگی نورچشمم

عشق مامان منو ببخش خیلی دیر اومدم به وبلاگت سر زدم الان دقیقا یازده روز مونده تا تولد یک سالگیت، بعضی ها از کلمه ها رو خوب تلفظ میکنی عاشق رانندگی هستی فعلا نمیتونی راه بری ولی چند ثانیه بدون کمک خودت وایمیستی شیر مامان رو خدا رو شکر میخوری تازگی های خیلی بابایی شدی عزیزم تا بابایی میره بیرون پشت سرش گریه میکنی   آتلیه مامان و بابا  نفس مامان اینجا هم با خاله مهسا اینا اومده بودن تبریز رفته بودیم شهر بازی انشالله که بهت خوش گذشته باشه ...
8 مرداد 1395
1